وقتی روزنه های امید را بر تنگنای سقف زندگی میبینی

بیشتر بیقرار می شوی نه قرار ماندن داری و نه طاقت ندیدن

...

اضطراب این اینده پر التهاب ....

تیک و تاک ساعت واخرین تصمیم ها

گذاشتن کوله بار خاطرات و ....

او که می خواهی دل تنگ رفتنت شود به استقبال نبودنت میرود

!!!!!!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
ایرمان شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ق.ظ http://faraneh1362.persianblog.ir

حادثه خبر نمیکند!!

گل داوودی شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ق.ظ http://goledavoodi.blogsky.com

اولشو خیلی با امید شروع کردی ولی اخرش......

نیلوفر شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ب.ظ http://royayeshirineman.blogfa.com

زیبا بود

پری دریا یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ

مثل اینکه دوباره ذوق شاعریت داره شکوفا میشه؟ جملاتت اگر چه ناامید کننده است ولی زیباست.
موفق باشی .

پری دریا یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:13 ق.ظ

ملا صدرا می گوید: خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کار گشا می شود .
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر ناامیدان را امید می شود و محتاجان به عشق را عشق می شود
به شرط اعتقادو پاکی دل طهارت روح .و......پس بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا ومغزهایتهن را از هر اندیشه خلاف
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد