باور اینکه داستان قشنگ قوها خیلی وقت تموم شده سخته
این روزها دوست داشتن یا به منطق گره میخورد یا به سرخی جامی شبانه.دنیایی که دوست داشتنش
.عشقش فقط به فلسفه بافی میپیوندد .یا به اسارت تو. یا به سرخی جامی.
چاره ما که در این دنیای وحشت زده که با سرعت نور در حال تغییر چیه؟
یا باید خیلی منطقی و خشک به عشق جواب سر بالا بدهیم .یا به دروغ لذت ببریم یا اینکه باور کنیم فقط یک سراب است.
پس داستان عاشقانه قوها کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عشق دیگه وجود نداره
همه چیز ٬ حتی عشق٬ با منطق و شرایط مالی و اعتباری گره خورده.
من به چشم خودم دیدم.
«برو بابا دلت خوشه» پاسخی بود که زمانه به این سوالم داد
دلم که خوش نیست
واقعا حقیقت رو نوشتید ...
وبلاگ منم بیاید ممنون میشم ...
راستی روز پزشک مبارک و پیشاپیش روز منم مبارک .
کسی که اومد پزشکی باید دور عشق و..... را خط بکشه زیاد خودت را خسته نکن .
دقیقا درست گفتی...
این روزها تنها چیزی که مهم نیست دوست داشتنه. دوست میدارند با منطق و محاسبه و ...